-
[ بدون عنوان ]
شنبه 9 بهمنماه سال 1389 01:57
امروز یه آهنگ پیدا کردم که بهم احساس خوشبختی داد خوشبختی در این حد که این آهنگ هست و من گوش اش میدم، من خیلی وقتها احساس خوشبختی میکنم... از این خوشبختی هایی که به هیچکس نمیتونی بگی چون یا خرابش میکنن یا نمیفهمنش! یا فکر میکنن چقدر بدبختی که انقدر خوشبختی هات کوچیکن... ... ...ترجیح میدم خوشبختیمو بکنم!!!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 مهرماه سال 1389 22:24
من سردم است من سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد ای یار ای یگانه ترین یار آن شراب مگر چند ساله بود ؟ نگاه کن که در اینجا زمان چه وزنی دارد و ماهیان چگونه گوشتهای مرا می جوند چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه میداری ؟ من سردم است و از گوشواره های صدف بیزارم من سردم است و میدانم که از تمامی اوهام سرخ یک شقایق وحشی جز...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 فروردینماه سال 1389 21:32
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 ایندفعه که اومدی به خوابم می خوام همچین سفت بغلت کنم. که بتونم وقتی بیدار شدم. با خودم بیارمت از اون تاریکی بیرون. خدا رو چه دیدی؟ شاید شد. ضرر که نداره، داره؟ ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 فروردینماه سال 1389 01:53
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 هرچی خاطره تلخ داری بریز تو یه جعبه. عطر قدیمیت هم بذار داخلش. درش رو سفت ببند. جعبه رو به گوشه ای تاریک از ذهنت ببر. یه عطر جدید بخر. عطر جدیدت رو انقدر بزن تا خوب حسش کنی. برو رو پشت بوم خونتون، به آسمان نگاه...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 اسفندماه سال 1388 13:26
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 آرزوهام مثل حبابن . رنگارنگ ُ قشنگُ و شفاف. شناور در فضا . نقش صورتم وارونه روی تک تکشون . می خوام بهشون نزدیک بشمُ لمسشون کنمُ در آغوش بگیرمشون که اونا تند تند می ترکن و نابود میشن .
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 اسفندماه سال 1388 14:04
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 شادمانم از اینکه هستم و نیستم شادمانم از آنچه که هست و نیست و شادمانم از اینکه تو کنارم هستی و نیستی کم کم معنای عاشقی را یاد می گیرم ...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 21 اسفندماه سال 1388 03:40
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 شعر هایم را در لا به لای خیالات و اوهام گم کرده ام . در لا به لای کلام کلام بی احساس و عاقلانه ام که هیچ وقت خدا با حرف دلم به تفاهم نرسید و نگاه هایم در شوراب اشک های نامفهوم به انهدام کشیده شدند و دیگر حرفی برایم نمانده تمام حرف هایم را در زمان قحطی اندیشه و نظر...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 17 اسفندماه سال 1388 16:58
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 10 20 30 40 50 60 70 80 90 100 قایم شدی؟ ... کجایی؟ من نمی تونم پیدات کنم ! دیگه خسته شدم...بیا بیرون دیگه .... پید ات کردم!از پشت ابر بیرون بیا٬ خورشید من !
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 اسفندماه سال 1388 21:58
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 بدون لبخندت آینه در ابدیتش سقوط می کند و من در ابدیت تو ....
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 اسفندماه سال 1388 01:59
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 شاید روزی قلبم را که در گوشه ای از دنیا جا گذاشته ام، در پشت آن دیوارهای متروکه ی شهر پیدا کردم و برای همیشه سپردم به " چشمهای تو "
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 13 اسفندماه سال 1388 01:46
به من بگو چگونه باورم شود اگر دوباره بادبادک شوم سرم به سقف نمی خورد؟
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 اسفندماه سال 1388 15:58
پارسال یه کفش قرمز خریدم که کنارش خط های سفید داشت. کفشم رو با خوشحالی پوشیدم و راه رفتم، به هر کسی که رسیدم ایستادم و بهش گفتم: اگه گفتی پیام کفش من برای آدما چیه؟ عشق، صلح و دوستی. قرمز برای اولی، سفید برای دومی و سومی. یه هفته نشد که روی سفیدی کفش من خط های سیاه افتاد و قرمزش چرک و کدر شد و هرچی سعی کردم با دستمال...
-
بغض
چهارشنبه 14 بهمنماه سال 1388 02:51
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 کسی که بغض داره میخواد گریه کنه .کسی که بغض داره دلش می تونه شکسته باشه. گاهی بعضی از بغض ها به خاطر نداشتن یه چیزیه .گاهی بعضی از بغض ها به خاطر داشتن یه چیزی در حین نداشتن اونه. بعضی از بغض ها اونقدر سنگینه که اون بغض هیچ وقت به گریه تبدیل نمی شه
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 13 بهمنماه سال 1388 12:55
Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4 همیشه وقتی به پایان می رسی، وقتی به اون چیزی که مدت ها انتظارش رو کشیدی می رسی می بینی که نه ..... انگار این اون چیزی نبود که می خواستی ... نه انگار اون چیزی که می خواستی ی ک جای دیگه است ... یک کنج دیگه است ... یک جایی اون دور دورا ... یک جایی که هنوز نمی بینیش .
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 15 دیماه سال 1388 15:47
یادمون باشه : ابرهای سیاه به آسمون آبی رنگ پس نمیدن .
-
تمنا
سهشنبه 15 فروردینماه سال 1385 13:48
دلم می خواهد برای یکروز هم که شده پشت پلکت پنهان شوم آنوقت خواب هم که باشی می توانم چشمت را تماشا کنم روی گوشه و کنار سپیدی چشمت قدم می زنم کنار نهرهای خونین شکسته ات می نشینم دست و صورتم را می شویم تا لبه سیاهی چاه مردمکت می آیم درونش سنگی می اندازم صدایش که نیامد می روم تو تا پیدایش کنم میانه راه درون چاه تنگترت می...
-
گریه
یکشنبه 28 اسفندماه سال 1384 07:39
گریه شاید زبان ضعف باشد شاید خیلی کودکانه شاید بی غرور اما هرگاه گونه هایم خیس میشود میدانم نه ضعیفم، نه یک کودک می دانم پر از احساسم
-
خشم
شنبه 13 اسفندماه سال 1384 16:02
خشم زن همچون گردبادی عظیم حتی از بلند کردن تار علفی به هوا نیز دریغ نخواهد کرد رقصان و خرامان می رود پشت سر وحشی و آشفته روبرو رام و دست نخورده در آخر نسیمی می شود دستش را روی خون زمین می کشد تا التیامش دهد هر کس به گوشه ای خراب و ویران خشم مرد همچون گردابی عمیق حتی از فرو کشیدن خویش نیز دریغ نخواهد کرد ثابت و...
-
دو بُعد مطلق
سهشنبه 2 اسفندماه سال 1384 13:39
· پیاز یا نعنا؟ ! · لگد یا بوسه؟ ! · شبهفت یا عروسی؟! · خیانت یا وفاداری؟! · کابوس یا رویا؟! · اسید یا عسل؟! · دشنه یا گل سرخ؟! · هرزگی یا بکارت؟! · آب جوش یا آب یخ؟! · کاکتوس یا گل یاس؟! · اهانت یا تکریم؟! · کفر یا ایمان؟! · فقر یا ثروت؟! · هق هق یا قهقهه؟! · رُطیل یا پروانه؟ ! · مست یا هشیار؟! · افغانستان یا سوئیس...
-
Valentine...
سهشنبه 25 بهمنماه سال 1384 08:38
ا هزارو چندصد سال پیش، یه امپراطوری بود که زرت و زرت شکست میخورد . کلی فکر کرد به این نتیجه رسید تا زمانی که روابط جنسی راحته از جنگ،منگ خبری نیست ، پس گفت که ازدواج تا اطلاع ثانوی تعطیل ،که طبعا باعث میشد نامزدی هم تا همون زمان ممکن نباشه.خلاصه یه مدتی گذشت،که دوتا کشیش مهربون که به علت بکارت روحانی شغلشون حال...
-
تنهایی
دوشنبه 17 بهمنماه سال 1384 13:18
من که به روی خودم نمی آورم٬ گاهی به جای همه ی تنهایی ها لبخند تلخی می زنم که مثلاْخدا هست و... لابد اتفاقی خواهد افتاد... انگار نه انگار که اتفاقها سالهاست که فریبت داده اند انگار نه انگار که ترانه های «دوستت دارم»٬ تنها لبخندی گذرا شده است بر دهان کسانی که می خواهند چیز های دیگری بشنوند. همان بهتر که خودت را به کوچه...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 بهمنماه سال 1384 14:02
جا ماندم من . قافله ی با تو بودن مدت هاست از این جا - از من گذشته و جا ماندم من . باغ را هزار بار بی برگ و هزار بار پروانه رقصان دیدم ، مگر چقدر می گذرد از نبودنت ؟ تقویم بعد تو چرک نویس حادثه های نبودنت شد . زیاد ستاره شمردم بی تو . گمانم قافله ی با تو بودن روزهاست از این جا گذشته و من .... جا ماندم من .