گریه شاید زبان ضعف باشد
شاید خیلی کودکانه
شاید بی غرور
اما هرگاه گونه هایم خیس میشود
میدانم
نه ضعیفم، نه یک کودک
می دانم پر از احساسم
خشم زن همچون گردبادی عظیم
حتی از بلند کردن تار علفی به هوا نیز
دریغ نخواهد کرد
رقصان و خرامان می رود
پشت سر وحشی و آشفته
روبرو رام و دست نخورده
در آخر نسیمی می شود
دستش را روی خون زمین می کشد
تا التیامش دهد
هر کس به گوشه ای خراب و ویران
خشم مرد همچون گردابی عمیق
حتی از فرو کشیدن خویش نیز
دریغ نخواهد کرد
ثابت و برافروخته می بلعد
هر چه درونش جای گیرد
آنقدر خود را می خورد تا
در آخر از او چیزی جز
همان موجک های آرام
همان تکه های شکسته هضم نشده
نمی ماند
· پیاز یا نعنا؟!
· لگد یا بوسه؟!
· شبهفت یا عروسی؟!
· خیانت یا وفاداری؟!
· کابوس یا رویا؟!
· اسید یا عسل؟!
· دشنه یا گل سرخ؟!
· هرزگی یا بکارت؟!
· آب جوش یا آب یخ؟!
· کاکتوس یا گل یاس؟!
· اهانت یا تکریم؟!
· کفر یا ایمان؟!
· فقر یا ثروت؟!
· هق هق یا قهقهه؟!
· رُطیل یا پروانه؟!
· مست یا هشیار؟!
· افغانستان یا سوئیس!؟
· حمله یا دفاع؟!
· نفرت یا عشق؟!
· هیتلر یا ژاندارک؟!
· یأس یا امید؟!
· مدونا یا مریم مقدس؟!
· ویروس یا ویتامین؟!
· انقلاب یا رفراندوم؟!
· کتک یا نوازش؟!
· برو گمشو یا بفرمائید؟!
· حذف یا اضافه؟!
· مهمانخانهء ناصرخسرو یا برجالعرب؟!
· سیاه یا سپید؟!
· صفر یا یک؟!
چرا فکر میکنیم همه چیز فقط دو بُعد مطلق داره؟!!...