من سردم است من سردم است و انگار هیچوقت گرم نخواهم شد ای یار ای یگانه ترین یار آن شراب مگر چند ساله بود ؟ نگاه کن که در اینجا زمان چه وزنی دارد و ماهیان چگونه گوشتهای مرا می جوند چرا مرا همیشه در ته دریا نگاه میداری ؟ من سردم است و از گوشواره های صدف بیزارم من سردم است و میدانم که از تمامی اوهام سرخ یک شقایق وحشی جز چند قطره خون چیزی به جا نخواهد ماند
من فروغ رو دوست دارم
دوست عزیر من برگشتم سر بزن